البته
کم نیستند مدعیانی که در تلاشند ارزش واقعی آن را تنزل دهند و در اصیل
بودنش تشکیک کنند تا شاید عدم حضورشان را در میدان حادثه موجه جلوه دهند و
نیز کم نیستند میراث دارانی (شما بخوانید میراث خوارانی) که از هیچ تلاشی
فروگذار نمی کنند تا همه آن ارزش های ناب و دستاوردهای عزیز را به نفع خود و
یا گروه، حزب و جناحشان مصادره کنند.
به
عبارت ساده تر دفاع مقدس هم مدعی کم ندارد و هم میراث دار که متأسفانه چند
وقتی است این میراث ارزشمند در کشاکش بین این دوگروه، مورد غفلت جدی
دلسوزان واقعی هم قرار گرفته و جنگی که در دل آن گنج های فراوانی خوابیده
است؛ دارد خاک می خورد چون هیچ کدام از طرف های قضیه قواعد بازی را آنگونه
که بایسته و شایسته است رعایت نمی کنند.
نه
مدعیان، نه میراث داران و نه دلسوزان واقعی. اهل نظر متفق القولند که جنگ
یک بازی است با قوانین تعریف شده و مشخص و بازی جنگ قاعده دارد چنانکه بازی
صلح و هر کس این قواعد را رعایت نکند؛ بازنده واقعی است ولو این که به
ظاهر پیروز میدان باشد.
دفاع
مقدس آن میراث پدری است که قابل مصادره به غیر نیست. چپ و راست و وسط،
اصولگرا و اصلاح طلب نمی شناسد که شأن آن والاتر از حرف های روزمره است.
سوم: روایت
دشمن از بزرگی ملت ما که مقاومت و ایثار را رمزگشایی کردند و خود نماد
مقاومت شدند شیرینی دیگری دارد. تقریبا 33 سال از آزادسازی خرمشهر می گذرد؛
این فاصله زمانی فرصت کمی نیست تا بتوانیم گفتمان دفاع مقدس را در قالب
قرائت های رسمی و پذیرفته شده جهانی کنیم! این کار صاحب نظران و قلم بدستان
ماست نه کسانی خارج از مرزهای رسمی ما.
روایت های دفاع مقدس حول دو موضوع اصلی طبقه بندی می شود:
1ـ تقدسی بودن جنگ 2ـ دفاعی بودن آن
این دو محور معمولا با دیده تردید و تشکیک در ادبیات علمی بازنمایی و باز روایت می شوند.
در
مورد اول و اینکه: چرا دفاع ما مقدس بود. جامعه شناسان معتقدند هر پدیده
اجتماعی که نظام ارزشی خاص جامعه (ارزش ها یا امور مهمی که ریشه دینی و ملی
دارند) را تحت الشعاع قرار داده و تبدیل به هنجار شود و اصالت داشته باشد
یعنی عمومی باشد مقدس است. مقاومت در زندگی جمعی ما تنیده شده بود و اصالت
آن در مبارزه بود.جنگ و دفاع مقدس مسأله همه بود.
همه
شئون زندگی و نظام ارزشی ما بر محور دفاع تنظیم می شد. خانواده، درس،
دانشگاه، ازدواج، کار، در پرتو جنگ تعریف می شد؛ جنگ در رأس امور همه بود.
پس تبدیل شده بود به هنجار رسمی. به یک حرکت جمعی.
وقتی
هنجارها جمعی شدند؛ ایثار تبدیل به عادت می شود؛ برای دیگری حاضری روی مین
بروی، هم افزایی بوجود می آید؛ هماهنگی، ارزش می شود و هر که در این نظام
اجتماعی پیشرو باشد قدیس می شود و... در مورد روایت دوم متولیان فرهنگی
جامعه باید آستین همت بالا بزنند.
حقیقتاً
کار جدی صورت نگرفته است. نشان به آن نشان که هنوز بر سردر هیچ بنایی در
جمهوری اسلامی تابلوی دانشگاه مطالعات جنگ تحمیلی یا دفاع مقدس نصب نشده
است و هیچ فضای آکادمیکی برای تئوری پردازی و پرداختن به دستاوردهای جنگ از
زوایای مختلف به وجود نیامده است. سوای چالش های فراوان داخلی در مباحث
دفاع مقدس، دور نیست صاحب نظران غربی و شرقی بیگانه دست به روایت
دستاوردهای «مقاومت» ما بزنند و با عینک دودی خودشان و با قرائت خودشان
آنرا برای ما بازنمایی کنند.
مگر
نه این است که هنوز هم در فضای دانشگاهی، بهترین مرجع برای جامعه علمی ما،
آنها هستند؛ بهترین شاهنامه «برتلس»، بهترین مثنوی «نیکلسون»، بهترین
تاریخ ادبیات «ادوارد براون»، جامع ترین تاریخ ایران باستان را «گریشمن»،
معتبرترین جغرافیای تاریخی ما را متعلق به «لستریج» می دانند و قس علی
هذا.... این فرش موروثی که اتفاقاً تار و پود تنیده در آن، ما را با
فاخرترین و باشکوه ترین اثر فرهنگی معاصر مواجه کرده است و دشمنانمان را
معترف که آنرا با «معجزه» روایت کنند؛ نیاز به مراقبت و مواظبت بیشتر دارد
تا هم کماکان بر چشم نوازی اش بیفزاییم و هم بتوانیم آنرا از شرآفت روایت
های مغرضانه و جعلی داخلی و خارجی مصون داریم.
دکتر علی طلوعی - کارشناس رسانه